به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در ششصد و بیست و ششمین برنامه از سری برنامههای سینماتک خانه هنرمندان ایران، نسخه مرمتشده فیلم «غریبه و مه» ساخته بهرام بیضایی (۱۳۵۵) به نمایش درآمد. پس از اکران فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور شهرام اشرفابیانه منتقد سینما برگزار شد. اجرای این برنامه را سامان بیات بر عهده داشت.
اشرفابیانه در ابتدای صحبتهایش گفت: یکی از مشخصههای فیلم، آغاز آن با «غریبهای» است که از دریا میآید؛ جایی ناشناخته که در فرهنگ ما پیوندی با مرگ و رمز و راز دارد. دهکده کنار دریا، زیر مه پنهان شده و فضایی رازآلود و ناامن دارد. جامعهای که بیضایی ترسیم میکند، پذیرای ناشناخته نیست. فرمهای دایرهوار، جلساتی که به دور دایره شکل میگیرند، نمادی از سکون، مسکن و سنت هستند. رعنا، زنی که شوهرش را از دست داده، طبق سنت نمیتواند در مراسم سوم او شرکت کند. لباسهایش واقعیاند، اما بار نمادین دارند.
وی در ادامه با اشاره به ارتباط فرم و روایت بیان کرد: تمام داستان با آئینها پیوند دارد. مردی کنار دریا شطرنج بازی میکند. پنج نفری که از دریا میآیند، بهنوعی نماد پنج حس هستند. پسر نابینا، ارواح کشتهشدگان جنگ را میبیند و برایشان مرثیه میسازد. وقتی آیت، با این ارواح ارتباط میگیرد، بدنش نشانهدار میشود. او نمادی از ناشناخته است، اما بهمرور درک میشود. وقتی از رعنا پاسخ رد میشنود، چوب را به زمین میکوبد؛ گویی با زمین یکی میشود. این فیلم، بازتاب کهنالگوهای رفتاری ملت ماست.
این منتقد سینما با اشاره به تم آینه در آثار بیضایی گفت: وقتی دنیای ما بسته است، آینه دریچهای به جهانی دیگر میشود. در فیلم، معلمی به دهکده میآید و با خود آینهای بزرگ میآورد. مادربزرگ رعنا، آینده خود اوست اگر در همان مسیر باقی بماند. رعنا، زنی است که با عناصر زمین پیوند دارد. وقتی خودش را در آب میاندازد و از برکه بیرون میآید، نمادی از تولد دوباره و روشنایی در فرهنگ ایرانی است. بیضایی به آئینهای ایرانی علاقهمند است. تعزیه و نمایشهای آئینی بارها در آثارش تکرار شدهاند. فرم دوربین گردان، سن دایرهای و ساختار دایرهوار کنشها، برگرفته از همین نمایشهای سنتی است. مثلاً فیلمی از واروژ کریم مسیحی به نام «سلندر» است که بر اساس فیلمنامهای از بیضایی ساخته شده و پرویز پورحسینی در آن نقش یک راهب را بازی میکند. این فیلم هم بازتابی از تأثیر سینمای ژاپن بر بیضایی است. خود او نیز در کلاس تدوین از فیلم «هفت سامورایی» به عنوان کتاب درسی استفاده میکرد.
اشرفابیانه با تاکید بر پیوند اسطوره، آئین و روایت در آثار بیضایی افزود: بیضایی به سینمای ملی علاقهمند است و با ارجاع به اساطیر، مفاهیمی مثل دفاع، مقاومت و هویت را بیان میکند. مثلا در فیلم، وقتی رعنا شوهرش را از دست میدهد، در مراسمی آئینی، پیراهن سفیدش را پاره میکند و زیر آن پیراهن سیاه میپوشد. در این صحنه، او نه فقط سوگوار، بلکه آماده مبارزه است.
این منتقد سینما در پایان عنوان کرد: فیلم با مراسم عزاداری، عروسی، نماز و زنجیرزنی مواجه است. مردم در مواجهه با تهدید، گاه بدون کنش مؤثر فقط به آئینهای مذهبی پناه میبرند. بیضایی میخواهد بگوید که تنها آئین، کافی نیست؛ باید تصمیم گرفت و عمل کرد. تنها مراسم شاد فیلم، عروسی رعناست؛ نشانهای از زمین و باروری. اما همان مراسم هم با حمله مختل میشود. بیضایی معتقد است مردم ما بهدلیل هجومهای مداوم تاریخی، در پس آئینها پناه گرفتهاند. اما گاه این آئینها بهجای دفاع، آنها را منفعل میکنند. در پایان فیلم، رعنا با گلآلود کردن چهرهاش، خود را به زمین میسپارد که این موضوع هم نشانه سوگ و هم نشانه آمادگی برای مقاومت است. بیضایی با استفاده از نمادها، اسطورهها و آئینهای ایرانی، داستانی جهانی از مقاومت، شناخت و هویت را روایت میکند.
در خلاصه داستان «غریبه و مه» آمده است: در یک آبادی پرتافتاده کنار دریا، اهالی قایقی را میبینند که به سوی ساحل میآید. قایق را از آب میگیرند و در آن مردی زخمی مییابند که نامش آیت است و نمیداند چه بر سرش آمده …
پروانه معصومی، خسرو شجاعزاده، منوچهر فرید، عصمت صفوی، ولی شیراندامی، سامی تحصنی و رضا یاقوتی در این فیلم نقشآفرینی کردهاند.